سی و یک نما* - عصر امروز ستارگان سینمای دنیا در حالی روی فرش قرمز هفتادمین دوره فستیوال کن قدم گذاشتند که همه توجه ها به "اصغر فرهادی" با فیلم "همه می دانند" بود که با ستارگان بزرگی چون "پنه لوپه کروز "، "خاویر باردم" و"ریکاردو دارین" برای نخستین بار علاوه بر اینکه به عنوان فیلم افتتاحیه اکران می شد بلکه در مسابقه نیز رقابت می کرد
محصولات استودیو گنبدکبود به مدیریت بابک و بهنود نکویی، از اولین جشنواره ملی پویانمایی چهار جایزه دریافت کردند.
مجموعه انیمیشنی «روبی و جوجهها» محصول استودیو گنبدکبود، جوایز دو بخش از اولین جشنواره ملی پویانمایی از آن خود کرد و دو جایزه دیگر در بخش تیزر تبلیغاتی و بهترین اثر کوتاه فرهنگی نیز به تولیدات این استودیو تعلق گرفت.
به گزارش استودیو گنبدکبود، اولین جشنواره ملی پویانمایی جایزه بهترین متحرکسازی را به احسان انصاری انیماتور مجموعه انیمیشنی «روبی و جوجهها» اهدا کرد. جایزه ویژه بهترین اثر سرگرمکننده نیز به بابک و بهنود نکویی، کارگردان و تهیهکننده این سریال انیمیشنی اهدا شد.
همچنین تیزر تبلیغاتی بانک اقتصاد نوین، یکی دیگر از تولیدات استودیو گنبدکبود به عنوان بهترین اثر در بخش تیزرهای تبلیغاتی جشنواره ملی پویانمایی معرفی شد و انیمیشن «روز برفی» یکی دیگر از آثار استودیو گنبدکبود نیز جایزه سوم بهترین اثر کوتاه فرهنگی را از جشنواره ملی پویانمایی کسب کرد.
نخستین جشنواره ملی پویانمایی، که به همت سازمان صدا و سیما در شهر همدان برگزار شد، شب گذشته برگزیدگانش را معرفی کرد. استودیو گنبدکبود با یک سریال (روبی و جوجهها)، دو فیلم کوتاه و دو تیزر تبلیغاتی حضور پررنگی در نخستین جشنواره ملی پویانمایی داشت و «روبی و جوجهها» در این جشنواره در شاخههای متعددی نامزده شده بود که در نهایت دو جایزه را به دست آورد.
گفتنی است استودیو گنبدکبود به مدیریت برادران نکویی دهمین سال فعالیتش را پشت سر میگذارد و تا امروز جوایز بسیاری به دست آورده که از آن جمله میتوان به دو جایزه ملی و بینالمللی اثر تلویزیونی در دهمین جشنواره بینالمللی پویانمایی تهران برای «روبی و جوجهها» و نامزدی در شش رشته از چهارمین جشنواره جامجم برای همین سریال و دریافت جایزه بهترین کارگردانی این جشنواره اشاره کرد.
سریال انیمیشنی «روبی و جوجهها» در روایتی مدرن از قصههای فوکلور روباه و خروس، داستان کشمکشهای یک روباه مخترع را با خانواده خروس نمایش میدهد که در یک مزرعه در همسایگی هم زندگی میکنند و روباه برای بیرون کردن خروس و خانوادهاش از مزرعه نقشههای زیادی میکشد.
این سریال به بخش رقابتی جشنواره انسی فرانسه نیز راه پیدا کرده و در فهرست بیست سریال انیمیشنی برتر جهان قرار گرفته است.
پانیذ اسمعیل لو (سی و یک نما) - در ماه مه سال 1965، شان کانری در فستیوال فیلم کن با فیلم "تپه" سیدنی لومت (The Hill) حضور داشت. فیلمی که در آن نقش یک درجه دار شورشی و خشن در زندان ارتش در شمال آفریقا را بازی می کرد که وقایع آن مربوط به جنگ جهانی دوم میشد. او این نقش را انتخاب کرد، زیرا احساس میکرد تبدیل به یک برده برای کارآکتر"جیمزباند" شده است ونمی خواست بازیگری اش را صرفا به این شخصیت محدود کند و حالا سیدنی لومت به او این فرصت را داده بود تا در نقشی کاملا متفاوت ظاهر شود.
فیلمی که هیچ شباهتی به فیلم های فانتزی و کارتونی اما تجاری 007 نداشت و شان به این تمایز بسیار علاقه مند بود چرا که گلدفیندر(پنجه طلایی) از سری فیلم های جیمزباند با بازی او در سال گذشته اکران شده بود؛Thunderball (تاندربال)پر فروشترین فیلم تاریخ 007 هم در انتظار اکران بود. اما هنگامی که کانری از ماشین اسپرت روبازش پیاده شد، انگار همان جیمزباند روی فرش قرمز کن آمده بود و به همین دلیل در آن زمان نیویورک تایمز تیتر "باند، آقای کیس کیس ،بنگ بنگ" را برای او انتخاب کرد.
کانری با همه مقاومتی که نسبت به "شبیه باند بودن" داشت اما ، با آن چهره جذاب، ابروهای بالاکشیده ،لباس خوش دوخت در کن بیشترین شباهت را به این کارآکتر پیدا کرده بود چرا که باید بدانیم بیش از هر چیز ستارگانی که در مراسمی چون کن حاضر می شوند همیشه شبیه تصوری هستند که از آن ها در شخصیتی تثبیت شده دارند.
فیلم" تپه " در آن سال نامزد سه جایزه شد که در میان آن ها به رقم انتظارش، نامی از شان کانری نبود و به جای او، بازیگر نقش مکمل فیلم توانست نخل طلای کن را بدست بیاورد و فیلمنامه آن هم مورد تقدیر قرار گرفت اما سیدنی لومت هم دست خالی به خانه برگشت. این فیلم هرگز درخششی در کارنامه لومت و کانری نشد اما ثابت کرد که شون کانری بازیگری با پتانسیل هایی ورای مرد خوش تیپ و عاشق پیشه شخصیت باند دارد که بعد ها به اثبات رسید.
منبع : گاردین
سمیه مصطفایی (سی و یک نما) - ریدلی اسکات یکی از کم شمار کارگردانهای سینمای روایت محور است که اغلب توانسته طرفداران این نوع از سینما را با قدرت اجرایی و تکنیکی مثال زدنی خود راضی نگه دارد. او تبحر ویژه ای در به تصویر درآوردن داستانهایی متفاوت به شیوه ای ساده و در عین حال بسیارتاثیرگذار دارد.
این بار اسکات هشتاد ساله اما همچنان پرانرژی به سراغ داستان یک آدم ربایی رفته است، داستان ربوده شدن پل گتی شانزده ساله نوه جان پل گتی بزرگ (کریستوفر پلامر) ثروتمندترین مرد جهان در سال 1973. البته فیلم بیش از اینکه درباره آدم ربایی باشد از آدم ربایی برای منعکس کردن تبعات پیچیده و روانشناختی پول بهره می برد.
برگ برنده فیلم بدون شک حضور خیره کننده کریستوفر پلامر در نقش جان پل گتی بزرگ است. کریستوفر پلامر که در نتیجه حواشی پیش آمده کمپین "من هم همینطور" و با ضرری معادل ده میلیون دلار جایگزین کوین اسپیسی شد با وجود نبود مدت زمان کافی و فشردگی کم سابقه برنامه زمانی فیلمبرداری، زندگی سراسر تناقض مالک "همه پول های جهان" را درخشان به تصویر می کشد. گتی از همان آغازین صحنه های فیلم به عنوان مردی مقتدر و منتفذ معرفی می شود که برای رسیدن به اهدافش و برپا کردن امپراطوری بی بدیلش براحتی از خانواده اش می گذرد.او پیرمردی مغرور و لجباز تصویر می شود که جهان را بر محوریت "خود" می بیند و در تلاش است که همه چیز را به نفع خود تمام کند؛ او اغلب گزنده ترین حرفها را در قالب لبخندی سرد و بی تفاوت ادا می کند و آرامش و خونسردی غیرقابل تحمل و مرموز او خشم مخاطب را بر می انگیزد و او را تا به انتها با خود همراه می کند. از نگاه گتی همه چیز معامله است حتی زندگی در مخاطره نوه محبوبش، معامله ای که با اندک غفلتی ضرری هنگفت و غیرقابل جبران را به بار می آورد. گتی از پرداخت باج به ربایندگان امتناع می کند اما همزمان میل جنون وارش به اشیاء و آثار هنری قدیمی را با هزینه ای هنگفت اغناء می کند؛ او این علاقه رابا بیان اینکه "اشیاء برخلاف آدما هیچوقت ناامیدت نمی کنن" توجیه می کند، توجیهی که به نحوی دراماتیک در صحنه مرگ او زیر سؤال می رود؛ در این صحنه گتی تابلوی نقاشی محبوبش را در آغوش می گیرد و همزمان با رنج بسیار نام پل، نوه محبوبش را در آخرین لحظات زندگی اش بر زبان می آورد.
مواجهه اصلی داستان نه مواجهه جان پل گتی و آدم رباها که مواجهه او با مادر پل، گیل (میشل ویلیامز) است. گیل درست در نقطه مقابل گتی بزرگ قرار دارد، او اشتیاق چندانی به ثروتمند شدن ندارد و می تواند به راحتی از منافع مادی چشم پوشی کند. تناقضی که در زندگی گتی بزرگ دیده می شود به شکلی کمرنگتر در زندگی گیل هم دیده می شود؛ او که پیشتر حاضر شده در قبال کسب حضانت فرزندانش از حقوق و منافع مالی خود بگذرد و زندگی ساده ای را آغاز کند با ربوده شدن پل به نحوی کنایی بار دیگر وارد بازی خطرناک و پیچیده پول می شود، بازی سراسر مردانه ای که احساسات زنانه یا زنانگی در آن کوچکترین جایی ندارد و همه چیز را اعداد و ارقام تعیین می کنند.
در بین این دو کاراکتر، شخصیت فلچر چیس (مارک والبرگ) جای گرفته است، عضو سابق سی آی ای و یکی از مشاوران مورد اعتماد گتی بزرگ. در ابتدا بنظر می رسد که این شخصیت به نوعی نقشی متعادل کننده دارد اما با پیشرفت داستان مشخص می شود که چیس نه واسطه ای بی طرف و نه مهره ای متعادل کننده که یکی از وزنه های اصلی پیشبرد داستان است؛ در ابتدا او کاملا جانب رئیسش را نگه می دارد و حتی با دادن اطلاعاتی اشتباه پیرمرد را بر تصمیم خطرناک خود مصرتر می کند و به این واسطه مسیر روایت را دچار تغییری اساسی می کند. اما با گذشت زمان او آرام آرام موضع خود را تغییر می دهد و در بزنگاه حساس فیلم روبروی رییس قاطع و مقتدر خود می ایستد تا بتواند جان پل را نجات بدهد و به نوعی اشتباه پیشینش را اصلاح کند. گتی که در ابتدا در نظر دارد بواسطه حضور چیس از یکطرف مواجهه و به تبع آن تنش خود را با گیل به حداقل برساند و از طرف دیگر گیل را از فضای مردانه و مخاطره آمیز مذاکره با آدم رباها دور نگاه دارد در یک سوم پایانی فیلم وارد نبرد با مشاور خود می شود. کاراکتر چیس در نهایت باعث می شود که پیرمرد مواجهه ای درونی را تجربه کند و ببیند که نگاه تنگ نظرانه و تاجرمسلکانه او تا چه اندازه گریبان نزدیک ترین افراد زندگی او را گرفته است.در نهایت در نبردی که میان گتی و گیل در گرفته است، گیل پیروز از میدان خارج می شود. سکانس پایانی فیلم را می توان کابوس جان پل گتی بشمار آورد؛ او که خود را اسطوره ای نامیرا می دانست از دنیا رفته است و امپراطوری بزرگش با انبوهی از نفیس ترین آثار جهان به تسخیر گیل درآمده و رفته رفته از روح زندگی خالی می شود.
سی و یک نما – شب گذشته مراسم گردهمایی سریال "ساخت ایران 2" در حالی در پردیس ملت برگزار شد که حتی کارکنان این مجتمع سینمایی هم از دور ازانتظار بودن مراسم به صدا درآمدند.
هما گویا(سی و یک نما ) – عصبانی نیستم قصه ی "نوید " جوان کورد شهرستانی، دانشجوی موفق یکی از معتبرترین دانشگاه های پایتخت (دانشگاه تهران)، است که عاشق همکلاسی اش "ستاره" می شود. نوید هم مثل بیشتر دانشجوهای هم سن و سالش برای خود دغدغه ها و باورهای سیاسی دارد.
باورهایی که در یک کنفرانس در حضور استاد و هم شاگردی هایش مطرح می کند و در آن از دکتر شریعتی، دکتر مصدق کد می آورد. او دنبال جنجال نیست اما وقتی ستاره از جایش بلند می شود و اعتراض می کند که چرا از دیگران "فکت" می آوری و نگاه خودت را بیان نمی کنی، انگار برای اولین بار ستاره را می بیند و در همان لحظه عاشق او می شود. بازی نوید محمدزاده در این سکانس و در دقایق اول فیلم به اندازه ای فوق العاده است که حتی نمی شود گفت که او از میمیک چهره و زبان بدنش بهره گرفته و انگار یک مثنوی کلام عاشقانه در نگاه و چهره او مخاطب را به تحسین وامیدارد. مخاطبی که از همین لحظه می فهمد که نوید برای این عشق بهای سنگینی می پردازد.
او در دانشگاه برای به دست اوردن ستاره، یک دانشجوی ستاره دار اخراجی می شود، اما ستاره مشکلی ندارد و در دانشگاه می ماند. شاید اینجا باید از ستاره می پرسیدیم که "فکت" او چیست که تا این اندازه باورهایش متزلزل است.
عصبانی نیستم بعد از چهار سال با سانسور به نمایش درآمد و بیم آن می رفت که شاید مثل بیشتر فیلم های دیر اکران شده، تاریخ مصرفش گذشته باشد و سانسور رمق آن را بگیرد که چنین نیست.اگر به گفته نوید "هشت " سال از عمر او تلف شده اما "چهار سال" جنجال و کشمکش این فیلم عاقبت به هدر نرفت.
به نظر من بخشی از سانسور فیلم نه تنها به آن صدمه نزده، بلکه عصبانی نیستم را به یک فیلم عاشقانه و جذاب نزدیک کرده که به موقع اعتراض های خود را به معضلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیز عیان کرده اما بدون سیاه نمایی و شعارها و اتفاق های گلدرشت دور از ذهن.
پایان باز فیلم به مراتب از سرنوشت و سکانس های پایانی که درمیشیان برای فیلم به تصویر کشیده بود، منطقی تر و دیدنی تر است و حذف سکانس های مربوط به فروش کلیه و مردی که اصرار دارد، کلیه دومش را هم بفروشد و دیالیز شود و خودزنی این مرد فلک زده چهره بی رحمانه فیلم را حتی اگر توجیهش از طرف درمیشیان یک تلنگر سخت به مخاطب باشد هم در سلیقه من نیست.
نوید در این شهر بزرگ بی در و پیکر گم شده است و کنترل حرکاتش را ندارد. دکتر روانپزشکی که چهره اش را نمی بینیم اما به راحتی می توانیم از صدا و لحن کلامش، چهره او را تجسم کنیم (از نقاط قوت فیلم) به نوید می گوید که برای کنترل خود در هنگام عصبانی شدن با خود تکرار کند: "عصبانی نیستم". تصویری که به نظر می رسد اگر میشد صدای درون هر کس را شنید، لابد زمزمه "عصبانی نیستم" تمام شهر را پر می کرد. شهری پر از جوان های عصبانی که چند کارآکتر از آنها را در فیلم می بینیم.
بیست و هفت سال پیش در فیلم "عروس" بهروز افخمی هم همین زمزمه را می شنیدیم و تاریخ مصرف فیلم عصبانی نیستم نگذشته چرا که هنوز هم صداها همان صداست.
جوان فیلم عروس حاضر شد از وجدانش بگذرد، باورهایش را زیر پا بگذارد و شرایط پدر دختر مورد علاقه اش را فراهم کند و بعد به نوعی پوچی برسد و طغیان کند اما نوید نمی تواند از چارچوب هایش بگذرد، از باورهایش و از غیرتش. چیزی که در فیلم به آن اشاره می کند: "من کوردم".
چقدر خوب که در این فیلم درمیشیان از اسم او، از اصالت بومی، سرزمین آبا و اجدادی و زبان مادری خود نوید محمدزاده وام گرفته تا این نوید همیشه برایمان باورپذیر باشد.
نوید محمدزاده بازیگر فوق العاده ای است اما یقینا تا این لحظه در کارنامه بازیگری اش درخششی چون حضور در « عصبانی نیستم» نداشته و مسلم اینکه این فیلم بیشتر از هر چیز مدیون بازی خوب اوبعد از آن تدوین فوق العاده هایده صفی یاری است و اگر این دو پارامتر از فیلم رضا درمیشیان حذف میشد، نمره متوسط هم با اغماض به آن می دادیم.
البته بی انصافی است اگر در کنار بازی محمدزاده به درخشش رضا بهبودی در نقش پدر ستاره و بازیگر نقش هم اتاقی جنوبی نوید اشاره نکنیم.
در پایان دلیل انتخاب تیتر این یادداشت را هم توضیح بدهم که در چند قاب پوسترمعروفی در خانه نوید می بینیم از جان لنون که روی آن نوشته شده:War Is Over
که هر بار انگار این جمله مثل پتک بر پیکر روایت فیلم فرود می آید تا جایی که در انتها دنبال یک پوستر در ذهنمان می گردیم که رویش نوشته شده باشد: Game Is Over
سی و یک نما – روز دوشنبه قرار بر این بود که مراسم اکران خصوصی فیلم "خوک" ساعت هفت بعد از ظهر در پردیس کورش برگزار شود که عکاس و گزارشگر سی و یک نما برای پوشش خبری و تصویری در وضعیت سخت ترافیک تهران در یک عصر بارانی به این پردیس مراجعه کردند که هیچیک از عوامل فیلم حضور نداشتند و در حقیقت برگزاری مراسم به گونه ای تعطیل شد
پس از آن به رغم رسانه ای شدن خبر اکران این فیلم در روز چهارشنبه ، باز هم بلیتی برای این فیلم در هیچ سینمایی فروخته نشد تا اینکه روابط عمومی فیلم اعلام کرد که از امشب فیلم روی پرده می رود که هنوز مشخص نیست آیا بالاخره این فیلم اکران شده یا خیر!؟
روابط عمومی فیلم جدید مانی حقیقی روز گذشته در این باره اعلام کرده بود : جدیدترین فیلم مانی حقیقی پس از کش و قوسهای فراوان از امشب در بعضی سینماها روی پرده میرود.
اکران فیلم از امشب در سینماهای منتخب آغاز میشود و از فردا، تعداد سالنهای «خوک» افزایش پیدا میکند.
فیلم محصول موسسه تصویرگسترپاسارگاد است که به کارگردانی مانی حقیقی و سرمایهگذاری سید محمد امامی ساخته شده است.
حسن معجونی، لیلا حاتمی، لیلی رشیدی، پریناز ایزدیار، سیامک انصاری، علی باقری، مینا جعفرزاده، آیناز آذرهوش در «خوک» ایفای نقش کردهاند و رضا یزدانی، بیوک میرزایی، سهیلا رضوی و علی مصفا نیز در این فیلم حضور دارند.
در خلاصه داستان «خوک» آماده است: «حسن خشمگین است. او مدتی است موفق به فیلم ساختن نشده. ستارهی محبوبش میخواهد با کارگردانان دیگر همکاری کند. همسرش دیگر عاشقش نیست. مزاحم جذابی او را هر جا میرود تعقیب میکند. از همه بدتر، قاتلی در سطح شهر مشغول کشتن کارگردانان سینمای ایران است، اما حسن را نادیده گرفته. حسن رنجیده است: آیا او مهمترین فیلمساز این شهر نیست؟ پس چرا قاتل تحویلش نمیگیرد؟ وقتی در شبکههای اجتماعی تهمت عجیبی به حسن زده میشود، او ناچار میشود برای اعاده حیثیتش نقشهی هوشمندانهای بکشد.»
سی و یک نما_ هفتاد و چهارمین دوره از جشنواره بینالمللی فیلم ونیز از امروز کار خود را در ایتالیا و با نمایش یک فیلم هالیوودی آغاز میکند.
به گزارش ایسنا به نقل از ورایتی، هفتادوچهارمین جشنواره فیلم ونیز از امروز ۳۰ اوت (۸ شهریور) با حضور چهرههای سرشناس سینمای جهان و هالیووود در ایتالیا آغاز میشود و به عنوان یکی از مهمترین رویدادهای سینمایی جهان، فصل جوایز سینمایی را کلید میزند.
* یک فیلم هالیوودی دیگر در افتتاحیه
امسال فیلم «کوچکسازی» به کارگردانی «الکساندر پاین» به عنوان فیلم افتتاحیه به روی پرده خواهد رفت. این فیلم با داستانی از «الکساندر پاین» و همکار دیریناش «جیم تیلور» با بازی «مت دیمون» در نقش اصلی درباره مردی است که تصمیم میگیرد برای رسیدن به یک زندگی بهتر خود را کوچک کند.
در این فیلم بازیگران دیگری چون «کریستوف والتز»، «کریستین ویگ»، «لارا درن» و «جیسون سودیکیس» ایفای نقش کردهاند.
فیلمهای افتتاحیه جشنواره ونیز در چند سال اخیر با موفقیت فراوانی در فصل جوایز سینمایی همراه بودهاند و سال گذشته فیلم «لالا لند» در افتتاحیه این رویداد سینمایی به روی پرده رفت و در ادامه جوایز متعددی از سایر رویدادهای سینمایی کسب کرد. فیلمهای «جاذبه» و «مرد پرنده» نیز دو فیلم موفق افتتاحیه ونیز در چند سال اخیر بودهاند.
* یک زن پس از ۱۱ سال در راس هیئت داوران
«نت بنینگ»، بازیگر آمریکایی به عنوان اولین زن در ۱۱ سال اخیر در راس هیئت داوران بخش رقابتی جشنواره معتبر ونیز قرار گرفت.
اسکرین در حالی گزارش میدهد که «بنینگ» ۵۹ ساله در حالی ریاست هیئت داوران بخش رقابتی قدیمیترین جشنواره سینمایی جهان را بر عهده گرفته که تاکنون چهار بار نامزد جایزه اسکار شده و نقشآفرینی در فیلمهایی چون «زیبای آمریکایی»، «بچهها خوبند» و فیلم جدید «زن قرن بیستم» را در کارنامه دارد.
وی اولین زنی در ۱۱ سال اخیر و ششمین زن در تاریخ جشنواره فیلم ونیز است که رئیس هیت داوران شده و پیش از این زنان سینماگری شامل «کترین دنوو» (۲۰۰۶)، «گونگ لی این» (۲۰۰۲)، «جین کمپیون» (۱۹۹۷)، «سوزو چکی دامیکو» (۱۹۸۰) و «سابین آزما» (۱۹۸۷) این مسئولیت را بر عهده داشتهاند.
* ۲۱ فیلم در جستجوی شیر طلا
بستو یک فیلم از جمله جدیدترین ساختههای «دارن آرنوفسکی»، «جورج کلونی» و «گیلرمو دلتورو» امسال در بخش رقابتی جشنواره ونیز ۲۰۱۷ برای "شیر طلایی" جایزه اصلی این رویداد سینمایی رقابت میکنند.
از مهمترین فیلمهای بخش رقابتی ونیز ۲۰۱۷ میتوان به مستند «جریان انسانی» به کارگردانی «آی ویوی» هنرمند معروف چینی، «مادر» به کارگردانی «دارن آرنوفسکی»، «حومه شهر» به کارگردانی «جورج کلونی»، «شکل آب» ساخته «گیلرمو دلتورو»، «ویلا» ساخته «رابرت گدیگیان»، «مکتوب، عشق من: آوازخواندن» از «عبدالطیف کشیش»، «سومین قاتل» به کارگردانی «کوریدا هیروکازو»، «کوچکسازی» از «الکساندر پاین»، «فرشتگان سفید میپوشند» ساخته «ویوین کو»، «لذت طلب» از «پائولو ویرزی» و «کتابخانه عمومی نیویورک» ساخته «فردریک وایزمن» اشاره کرد.
* یک بخش رقابتی جدید در ونیز
جشنواره فیلم ونیز برای اولینبار بخش رقابتی "واقعیت مجازی" را به برنامه خود اضافه کرده است. این بخش از جشنواره شامل ۱۸ فیلم واقعیت مجازی است که از تاریخ ۳۰ اوت تا ۵ سپتامبر در سالن سینمایی «کازینو» جشنواره به روی پرده میروند. هیئت داوران ویژه بخش رقابتی "واقعیت مجازی" جشنواره ونیز، سه جایزه بهترین فیلم VR (واقعیت مجازی)، جایزه بزرگ هیئت داوران و جایزه بهترین خلاقیت VR را به برگزیدگان اعطاء میکنند.
* میزبانی ونیز از سینمای ایران
امسال «رخشان بنی اعتماد»، کارگردان کشورمان به عنوان یکی از هفت داور بخش افقهای ونیز حضور خواهد داشت. ریاست هیئت داوران بخش افقهای جشنواره ونیز را «جیانی آمیلو»، کارگردان ایتالیایی بر عهده دارد و رخشان بنیاعتماد در کنار «آبی کینن مان»، کارگردان آمریکایی، «مارک کازینز»، کارگردان و فیلمنامهنویس ایرلندی-اسکاتلندی، «آندرس دوپارت»، فیلمنامهنویس و معمار آرژانتینی، «فین تروش»، سینماگر بلژیکی و «ربکا زلوتوفسکی»، کارگردان فرانسوی دیگر اعضای هیئت داوران این بخش از جشنواره ونیز هستند.
همچنین فیلمهای "بدون تاریخ، بدون امضا" ساخته وحید جلیلوند، فیلم "ناپدید شدن" ساخته علی عسگری و "آیههای فراموشی" ساخته علیرضا خاتمی (فرانسه، آلمان، هلند، شیلی) نیز در بخش افقها به روی پرده خواهند رفت.
در بخش روزهای ونیز برای نخستینبار فیلمی از یک سینماگر ایرانی را برای برنامه خود برگزیده و شیرین نشاط با "در جستجوی ام کلثوم" (آلمان، اتریش، ایتالیا) در این بخش حضور خواهد داشت.
* شیر طلای افتخاری ونیز برای دو سینماگر نامدار
«رابرت ردفورد» و «جین فوندا» بازیگران سرشناس سینمای هالیوود با دریافت جایزه شیر طلای افتخاری جشنواره ونیز تقدیر میشوند. این دو چهره مطرح سینمای جهان جایزه یک عمر دستاورد سینمایی خود را پیش از نمایش فیلم «اروح ما در شب» با بازی این دو بازیگر مطرح خبر داد.
«ردفورد» و «فوندا» جایزه شیر طلای افتخاری ونیز را به پاس یک عمر فعالیت سینمایی، پیش از اولین نمایش جهانی فیلم «اروح ما در شب» ساخته «ریتیش باترا» و محصول کمپانی نتفیلیکس دریافت میکنند.
* جایزهی کارگردان مطرح انگلیسی از «ونیز»یها
جایزه فیلمساز سال جشنواره ونیز ۲۰۱۷ به «استفن فریرز» کارگردان بزرگ انگلیسی اعطاء میشود. کارگردان ۷۶ ساله فیلمهایی چون «فیلومنا»، «ملکه» و «روابط خطرناک» جایزه «Jaeger-LeCoultre» ونیز را به پاس نقش قابل ملاحظه در نوآوری سینما پیش از نمایش ساخته جدیدش «ویکتوریا و عبدول» در بخش غیررقابتی دریافت میکند.
از چهرههایی که پیش از این موفق به دریافت این جایزه از جشنواره ونیز شدهاند میتوان از «تاکاشی کیتانو» (۲۰۰۷)، عباس کیارستمی (۲۰۰۸)، «آنیس واردا» (۲۰۰۸)، «سیلوستر استالونه» (۲۰۰۹)، «مانی راتنام» (۲۰۱۰)، «آل پاچینو» (۲۰۱۱)، «اسپایک لی» (۲۰۱۲)، «اتوره اسکولا» (۲۰۱۳)، «جیمز فرانکو» (۲۰۱۴)، «برایان دیپالما» (۲۰۱۵) و «امیر کوستاریتسا» (۲۰۱۶) نام برد.
* نمایش آثار بزرگان سینما در بخش کلاسیک
بخش کلاسیک جشنواره ونیز امسال میزبان نمایش نسخه ترمیمشده آثار کارگردان مطرح از «آنتونیونی» و «گدار» تا «اسپیلبرگ» و «برتولوچی» است. از مهمترین فیلمهای ترمیم شده میتوان به «صحرای سرخ» ساخته «میکلآنجلو آنتونیونی» برنده شیر طلای ونیز در سال ۱۹۶۴ با بازی «مونیکا ویتی» و «ریچارد هریس»، «۱۹۰۰» به کارگردانی «برناردو برتولوچی» (۱۹۷۶) با بازی «رابرت دنیرو» و «ژرار دیپاردیو» و «برخورد نزدیک از نوع سوم» (۱۹۷۷) ساخته «استیون اسپیلبرگ» با بازی «ریچارد دریفیوس» و «فرانسوا تروفو» و «معشوقه سوم» از «کلود شابرول» اشاره کرد.
هفتادوچهارمین جشنواره فیلم ونیز از ۳۰ اوت تا ۹ سپتامبر (۸ تا ۱۸ شهریورماه) در ایتالیا برگزار میشود.
سی و یک نما - فیلم مستند «سوزندوزی تاریک تصاویر» با موضوع زندگی و فعالیت هنری «میرزا ابراهیمخان عکاسباشی» اولین فیلمبردار تاریخ سینمای ایران به کارگردانی «علیرضا قاسمخان» در دست تولید است.
جمعی از استادان و دانشجویان غیر ایرانی دوره آموزشی «فلسفه هنر اسلامی» ضمن بازدید از موزه سینما، به تماشای فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» نشستند و پس از پایان فیلم پرسش های خود را از رضا میرکریمی کارگردان این فیلم سینمایی مطرح کردند.