سی و یک نما - زوجهای بسیاری با کارآکترهای یک اثر سینمایی در حافظهی تاریخ سینما ماندگار شدهاند، بعضی بیشتر مثل اینگرید برگمن و همفری بوگارت در کازابلانکا، یا ژان رنو و ناتالی پورتمن در لئون و بعضی کمتر.
از میان زوجهای معروف در آثار سینمایی جهان دوازده مورد کلاسیک را مرور میکنیم.
سی و یک نما - یکی از افسانههای بزرگ تاریخ سینما، نسخه اصلی و هنوز پیدا نشدهی فیلم «آمبرسونهای باشکوه» ساختهی اورسن ولز است. ویلیام فریدکین زمانی آن را «جام مقدس سینما» نامیده بود. داستان از این قرار است که در حین تدوین فیلم، کمپانی آر.کی.ئو با کمک فیلمساز رابرت وایز، فیلم را از 131 دقیقه به 88 دقیقه کوتاه کردند، «پایانی خوش» به آن اضافه کردند و در واقعیت، زاویه دید اصلی ولز درباره فیلم را نابود ساختند.
اورسن ولز چهار دهه بعد در مصاحبهای با بیبیسی گفت: «آنها امبرسون را نابود کردند و خود فیلم هم مرا نابود کرد؛ سالها بعد از آن، دیگر هیچ کاری به عنوان کارگردان به من پیشنهاد نشد.»
سی و یک نما - دیوید بوردول، نظریهپرداز و مورخ برجستهی سینما، در سن هفتاد و شش سالگی درگذشت. او با آثاری همچون کتابهای «هنر سینما» و «تاریخ سینما» تاثیر بسزایی بر درک و تحلیل فیلم در سطح جهانی داشته است.
سی و یک نما – میگویند که هیچ عقیدهای کاملاً درست یا کاملاً غلط نیست که باعث میشود شغل نظر دادن و پست کردن آن بسیار چالشبرانگیز باشد. در حالت ایدهآل، منتقدان سینمایی بهخاطر ابراز دیدگاهشان در مورد فیلمها و سریالها پول میگیرند، اظهارنظرهایی که از تحصیلات و آموزشهای فراوان در صنعت سینما دریافت کرده و مردم عادی فاقد آنها هستند.
در هر صورت، یک تفاوت عمیق بین نقدی است که توسط راجر ایبرت نوشته شده باشد یا یک کاربر معمولی وبسایت IMDb. این مفهوم قدیمی که منتقدان میتوانستند با قدرت عقیده خود باعث شکست یا موفقیت یک فیلم شوند چندان هم درست نیست، بهویژه در این روزها. در حالیکه نقدهای مثبت و ستایش منتقدان میتوانند یک فیلم در مقیاس کوچک را جذابتر و پرفروشتر سازد اما تاثیر نهایی و تاریخی نقدها عموماً زیاد نیست.
فیلمهایی که بیرحمانه توسط منتقدان به چالش کشیده میشوند، ممکن است سالها بعد با تفسیری متفاوت روبرو شده و جایگاه تازهای بهعنوان یک شاهکار پیدا کنند. در مقابل، پذیرش دوباره یک فیلم باعث میشود فیلمی که روزگاری یک فیلم بیکیفیت در نظر گرفته شده به سرعت به یک کلاسیک محبوب تبدیل شود، فیلمی که به شکلی تراژیک در زمان اکران اولیه خود با سوءتفاهم منتقدان و سینماروها روبرو شد. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ فیلم بینقص کلاسیکی آشنا کنیم که منتقدان در ابتدا از آنها متنفر بودند اما اکنون شاهکارهای تاریخ سینما بهشمار میآیند.
سی و یک نما - ژان دیلمان، شماره ۲۳ کهدو کومرس، ۱۰۸۰ بروکسل شانتال آکرمن، با این واقعیت سر ناسازگاری دارد که در ساختار مردسالارانه غالبِ اکثر فیلمها، سینما به ندرت زندگی حوصلهبر و ایستای یک زن خانهدار معمولی را به تصویر کشیده است. شاهکار آکرمن که در سال ۱۹۷۵ منتشر شد، بدیلی برای این ساختار ارائه میدهد که در آن سنگینی و اضطراب فضاهای خانگی در قامت قهرمان زن به نمایش در آمده است.
سی و یک نما - دیشب نتایج جدیدترین نظرسنجی مجله «سایت اند ساوند» برای انتخاب بهترین فیلمهای تاریخ اعلام شد که بر اساس آن (در فهرست فیلمهای منتخب منتقدان)، فیلم «ژان دیلمان، شماره ۲۳ کهدوکومرس، ۱۰۸۰ بروکسل» (شانتال آکرمن، ۱۹۷۵) به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینما برگزیده شده است.
سی و یک نما - ساخت دنباله در هالیوود شاید استرس زاترین کار برای بازیگران، عوامل، کارگردان و تهیه کننده باشد. به این دلیل که به احتمال زیاد فیلم اول مورد پسند قرار گرفته و حالا با ساختن دنبالهای می خواهند محبوبیت فیلم را بیشتر کنید؛ البته اگر درست ساخته شود.
سی و یک نما – نیم قرن از ساخت و پخش فیلم «پدرخوانده» محصول 1972 به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا، یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینما گذشته و هنوز فیلم سرزنده و تاثیرگذار و دیدنی است. پارامونت پیکچرز برای جشن پنجاه سالگی «پدرخوانده»، خبر از اکران محدود و با کیفیت فیلم داده است.
سی و یک نما - با آنکه جنت لی (Jenet leigh) بازیگر نقش مارین کرین در فیلم «روانی» (1960، Psycho) آلفرد هیچکاک، با فیلمبرداری صحنۀ معروف دوشگرفتن در حمام، موقع فیلمبرداری هیچ مشکلی نداشت، اما وقتی که او فیلم را تماشا میکند، شدیداً تحتتأثیر آن صحنه قرار میگیرد. او بعد از تماشای آن بیان میکند تماشای این صحنه از فیلم سبب شده متوجه یک چیزی شود و آن امکان آسیبپذیری شدید یک زن در حمام و زیر دوش است. جنت لی تا آخر عمر، بهجای دوشگرفتن داخل حمام، از وان برای حمامکردن استفاده میکند و هرگز زیر دوش نمیرود.
سی و یک نما - در یکی از صحنههای «همشهری کین» یکی که انبار باقیمانده از چارلز فاستر کین را جستجو میکند، میگوید: "فکر نمیکنم هیچ واژهای بتواند زندگی یک انسان را تشریح کند." بعد از این صحنه، با یک نمای نزدیک واژهی «غنچهی رز» در مقابل چشمانمان ظاهر میشود. این واژه بر روی سورتمهای حک شده که در کوره انداخته شده و رنگش در شعلههای آتش جمع شده است. این همان سورتمهای است که از کین در زمان کودکی هنگام جدایی از خانوادهاش و رفتن به مدرسه گرفته شده است. غنچه رز نماد آسایش خاطر، امید و پاکی دوران کودکی است که انسان میتواند تمام زندگیاش را صرف بازپس گرفتن آنها کند.