سی و یک نما - وقتی ساندرا و دانشجویی که برای پایاننامهاش مصاحبه با او را که یک نویسنده است انتخاب کرده، رو به روی هم و در نمای نزدیک میبینیم، ناخواسته از نگاه خاص ساندرا، میمیک چهره، نوع حرف زدن، طفره رفتن از سوالها و کنجکاویاش نسبت به دختر دانشجو حس خوبی نداریم. گفتگویی که به دلیل صدای بلند و تکرار شونده موسیقی از طبقهی بالای این کلبهی چوبی مرتفع در منطقهای برفی، بکر و دورافتاده در کوههای آلپ، آرامش مصاحبه را به هم میریزد تا جایی که ادامه آن را به زمان دیگری موکول میکنند. گرچه به نظر میرسد، ساندرا بی میل نیست تا ادامهی گفتگو بهانهای باشد تا دوباره دختر را ببیند چرا که احساس تنهایی میکند و آن را به زبان میآورد.
سی و یک نما - فیلم «آناتومی یک سقوط» (Anatomy of A Fall) به کارگردانی ژوستین تریه با بازی ساندرا هولر که جایزه نخل طلایی جشنواره فیلم کن را تصاحب کرد، از جمعه اکران خود را شروع کرده است.
سی و یک نما - بو در حمام، تصویر کوچکی از یک زن میبیند که کودک شیرخوارش را رو در رو در آغوش گرفته است. آری آستر، نویسنده و کارگردان، به این موتیف در «بو میترسد» (Beau Is Afraid) بارها و بارها بازمیگردد، تلنگر کوچکی که بیو در نوشتهای به مادرش میزند: «متشکرم، متاسفم که دوستت دارم»، یا با مجسمه برجکهایی که در کنار خانه مادرش است. اما اگر به تصویر حمام دقت کنید، به نظر میرسد که تصویر فرشتهسان زن، دارای ناخنهای تیز و هیولایی است که سر کودک را در دستانش نگه داشته است. این منظره، تنها یکی از جزئیات بیشمار سورئال و فرویدی فیلم است که مطمئناً از ناخودآگاه قهرمان داستان بیرون میآید و بسیار خندهدار و نگرانکننده است. بیشتر لحظات فیلم آستر همینطور است. شما نمیدانید که باید از این سفر کافکایی بو به هویت یهودی تیزبینانهاش بخندید یا احساس وحشت کنید. هر کدام از این دو احساس را داشته باشید درست است و احتمالاً آنها را همزمان احساس خواهید کرد. به هر حال خنده و ترس از ذات ما سرچشمه میگیرد و مرز بین کمدی و ترسناک بسیار نازک است. شما یا چیزی سرگرمکننده یا ترسناک میبینید یا نمیبینید. فیلم آستر شاید در برخی لحظات، شما را به وحشت بیاندازد، و شاید در برخی لحظات شاهد عجیبترین و خندهدارترین تراژدیهای یونانی باشید که تا به حال دیدهاید. با این حال، پس از زنده ماندن از دیدن اودیسه وجودی سه ساعتهی آری استر، احتمالاً سؤالاتی برایتان پیش خواهد آمد. مثلاً این چی بود تماشا کردم؟
سی و یک نما - ژان دیلمان، شماره ۲۳ کهدو کومرس، ۱۰۸۰ بروکسل شانتال آکرمن، با این واقعیت سر ناسازگاری دارد که در ساختار مردسالارانه غالبِ اکثر فیلمها، سینما به ندرت زندگی حوصلهبر و ایستای یک زن خانهدار معمولی را به تصویر کشیده است. شاهکار آکرمن که در سال ۱۹۷۵ منتشر شد، بدیلی برای این ساختار ارائه میدهد که در آن سنگینی و اضطراب فضاهای خانگی در قامت قهرمان زن به نمایش در آمده است.
کاراکتر ابی در «كندو» با بازی تحسینبرانگیز بهروز وثوقی از تاثیرگذارترین و بهترین شخصیتهای جریان سینمای خیابانی در زمان خودش در کمال تعجب هیچ واکنش و توجهی برنینگیخت. ابی هم یكی از همان آدمهای حاشیهای به آخرخط رسیده بود كه ناچار میشد به خاطر باخت در یك شرطبندی پوچ و انتحاری و نمادین در هفت كافهی تهران غذا و عرق مجانی بخورد. ابی تمام ویژگیهای تیپیك این شخصیتها را بهخوبی در خود جمع كرده است؛ لمپنیسم، فقر، ناامیدی، تنهایی، بیهدفی، عصیان کور، خشونت، حركت به سوی مرگ خودخواستهی تدریجی، و سادومازوخیسم منحصربه فردی كه کیفیت و لحن و مود آن در «کندو» باعث تشخص و تمایزش از آدمهای اینجور فیلمهاست. «كندو» مایهی عبور از هفتخوان و مفاهیم فرامتنی و بار معنایی این عدد را در فرهنگ و عرفان ایرانی چنان پردهپوش و بیتاكید تصویر میكند كه هر روز بر اعتبار و ارزش فیلم اضافه میشود، آنهم در شرایطی كه بازبینی و قضاوت فارغ از زمان و مكان، اغلب به سود فیلمهای ایرانی آن سالها تمام نشده است.
سمیرا جعفری - علفزار فیلمی است پر از جسارت؛ جسارت کاظم دانشی -کارگردان و نویسنده- در انتخاب سوژه؛ جسارت بهرام رادان به عنوان تهیه کننده برای حمایت از فیلمی پر التهاب و حاشیه با کارگردان فیلم اولی؛ جسارت بازیگری چون پژمان جمشیدی برای حضور در نقش بازپرس که برای او حکم راه رفتن روی لبهی تیغ را داشت. و حتی جسارت مخاطب برای دیدن فیلمی که شاید او را راضی از سینما خارج کند ولی سرخوش؛ هرگز! تماشاگر قرار است با شروعی دلهرهآور فیلم را آغاز کند.
سی و یک نما – فیلم «آر.ام.ان» آخرین ساخته کریستین مونجیو با بیگانه هراسی در قرن بیست و یکم اروپا مقابله می کند. فیلم «درخت بادام» ادای احترامی است به پاتریس شرو و مدرسه تئاتری اوست و فیلم «نوامبر» با داستانی ضدتروریسم اتفاقات پس از جریان حمله به شهر پاریس در نوامبر سال 2015 را تشریح می کند.
سی و یک نما - مرد جنازه را روی زمین میکشد، داخل حُفره کف سالن می اندازد و آتش میزند و در کمال خونسری می نشیند و نظاره گر این صحنه است. نمی دانیم جنازه متعلق به کیست! زن است یا مرد، پیر است یا جوان، چرا که لای پتویی پیچیده شده است.
سی و یک نما - «شوالیه تاریکی» یکی از بهترین فیلمهای کمیک است. فیلمهایی سرگرمی کننده ای مانند «مرد عنکبوتی 2»، «سوپرمن 2» و «محافظان کهکشان» نیز می توانند در مقام نایب قهرمان قرار بگیرند. «شوالیه تاریکی» یک عظمت اپرایی دارد که با ترسی خزنده آمیخته شده و با پیچیدگی های توطئه آمیزی در تصویر واقعی از جهان ادغام شده است. فیلم فقط «تاریک» نیست، بلکه به شدت تاریک است. اما «بتمن» بیشتر از اینکه فیلم مستقلی باشد به مانند دنبالهای برای «شوالیه تاریکی» عمل می کند. فیلمی دیدنی با قهرمانی ظریف و شخصیت شروری قابل قبول.
هما گویا - وقتی بازیگران فیلم "شهرک" اعتراف می کنند که خودشان هم تا پایان فیلمبرداری نمی دانستند که شهرک چه می خواهد بگوید، باید بگوییم که باور کنید، خودِ کارگردان هم دقیقا نمی دانست که چه فیلمی ساخته خواهد شد. نه اینکه نداند چه فیلمی می خواهد بسازد اما طرحی که داشت آنقدر پیچیده و بازی بزرگان بود که می خواست در مسیر، مقصد را پیدا کند.