سی و یک نما - حتی پیش از اینکه ریز احمد (که به همراه کارگردان، آنیل کاریا، این فیلم کوتاه را نوشته اند) از پیاده رو بلند شود و آهنگش به نام «تو اهل کجایی؟» (Where You From) را بخواند، که در فیلم بلند «مغول موگلی» نیز شنیده بودیم، فیلم کوتاه آنها با نام «خداحافظی طولانی» شبیه یک موزیک ویدیو است. در پسزمینه فیلم آهنگهای دیگری را نیز با خوانندگی احمد میشنویم، در حالی که خانواده اش برای عروسی خواهرش آماده میشوند، اما فیلم و ترکیب موزیک هایی که در فیلم می آیند بیشتر از اینکه رسانه ای باشند دربردارنده یک حال خوب هستند. حتی اگر دلیل این حال خوب را ندانیم، شاید برای پر کردن وقت مان باشد. شاید درباره راهپیمایی راست افراطی در تلویزیون است که پدر احمد می خواهد آن را تماشا کند. شاید درباره دوست مردی (جیمز) باشد که خواهرش به عروسی خودش دعوت کرده است. هیچ چیز معلوم نیست، ما فقط می دانیم که طوفانی در راه است.
سی و یک نما - شکی نیست که استیون سودربرگ سعی کرده با «کیمی» (Kimi) فیلمی برای زمانه ما بسازد. «کیمی» فیلم محکمی است که مملو از تلخی انزوای دوران کرونا است.
هما گویا - وقتی بازیگران فیلم "شهرک" اعتراف می کنند که خودشان هم تا پایان فیلمبرداری نمی دانستند که شهرک چه می خواهد بگوید، باید بگوییم که باور کنید، خودِ کارگردان هم دقیقا نمی دانست که چه فیلمی ساخته خواهد شد. نه اینکه نداند چه فیلمی می خواهد بسازد اما طرحی که داشت آنقدر پیچیده و بازی بزرگان بود که می خواست در مسیر، مقصد را پیدا کند.
سی و یک نما - مادر (مریم سعادت) خودش را برای یک مهمانی خانوادگی آماده می کند و سنجاق سینه ی زیبایش را به لباس خود می زند تا آراسته تر باشد. نما نزدیک است و صداها نامفهوم. دختر (یکتا ناصر) وارد می شود و سمعک مادر را در گوشش می گذارد. صداها واضح می شود و یوسف حاتمی کیا از همین اول سنگش را با ما وا می کند. قرار است که مخاطب "شب طلایی"، تا انتها همراه مادر باشد، از دریچه چشم و گوش او.
هما گویا - زندگی حرفه ای جیک جیلنهال بی شباهت به دوران بازیگری لئونارد دی کاپریو نیست . او هم صبورانه ایستاده تا به حقش به عنوان یک بازیگر شش دانگ برسد و مسلما بازی فوق العاده او در فیلم "گناهکار" زمان مناسبی برای این اتفاق است.
عادل متکلمی آذر / سی و یک نما – در درام ژاپنی «ماشین مرا بران» (Drive My Car) به کارگردانی ریوسوکی هاماگوچی، شخصیتی که دوست داشتنی و قابل اعتماد نیست، مستقیماً به دوربین نگاه میکند. او در صندلی عقب ماشینی کم نور نشسته و چشمان پر از احساسش می درخشد، و با کسی صحبت می کند که تماشاگر به او بسیار اهمیت می دهد. اما دوربین این مرد را در مرکز نگه داشته و تماشاگر را مجبور می کند به او خیره شده و صدای او را بشنود. هنگامی که شخصیت ها پرده چهارم حواس را می شکنند، اثر می تواند کمیک، انحرافی یا توطئه آمیز به نظر برسد. با این حال، این سکانس ما را به یک شوک همدلانه دعوت می کند، و اینچنین است که تماشاگر، حسی که پرده نازک حایل بین ما و دیگران را بر می اندازد و انسانیت شخصیت ها را بر ملا می کند را احساس میکند.
هما گویا - پیشنهاد می کنم فیلم "کودا" را حتما ببینید. یک تراپی کامل است در دورانی که بدبین و ناامیدیم از انسانیت. پیشنهادم حتی سر سوزن به دلیل ارتباطم و حرفه ام یا حتی علاقه ام به سینما مربوط نمی شود. کودا می توانست یک کتاب خوب باشد برای معرفی به شما و یا یک مکان زیبا برای اینکه نفس عمیقی بکشید.
سی و یک نما - در زمانه ای که تعهد نسبت به والدین و خانواده ای متعارف هم برای فرزندان چندان ضروری به نظر نمی رسد، دیدن فیلمی با محوریت دختری هفده ساله و تنها عضو شنوا از خانواده ی ناشنوایش که وقتی با موقعیت مناسب برای آینده ای رویایی قرار میگیرد، دچار تردید در انتخاب می شود، اتفاق خوبی است تا در یک فیلم با انسانیت و تعهد و عاطفه آشنا شویم و فضایی متفاوت از عمده ی فیلم های مملو از خشونت و بی بهره از لطافت را حس کنیم و لذت ببریم . فیلم "کودا"چنین فیلمی است.
سی و یک نما - جلسه نقد و پرسش و پاسخ فیلم سینمایی «قهرمان» ساخته اصغر فرهادی به همت انجمن منتقدان و نویسندگان آثار سینمایی ایران و ویژه اعضای این انجمن روز شنبه 13 آذرماه در (ساختمان شماره یک) خانه سینما با حضور سعید عقیقی منتقد، فیلمنامهنویس و مدرس سینما و با اجرای رضا صائمی برگزار شد.