سی و یک نما - زندگی خصوصی شمس و مولانا از ویژگیهای خاصی برخوردار بوده که نه تاریخ ایران و نه تاریخ ترکیه چندان تمایلی به پرداختن به آن نداشته و ندارند و بخش مهمی از زندگی این دو در ارتباط با "کیمیاخاتون دخترخواندهی مولاناست که گرچه زندگی و مرگ او چندان هم راز محسوب نمیشود اما تاریخ همیشه از آن طفره رفته است تا بتوانیم با اشعار سحرانگیز مولانا " مست عشق" شویم و گریزی به شمس بزنیم بی آنکه این دو را شماتت کنیم و بتوانیم از اعماق وجودمان این استثنای شعرا را حضرت بدانیم و از اعماق وجودمان حضرت بخوانیم و مُرید اشعار باشیم که چنین نیز هست. چه با رقص سماع و چه در دل و دیده.
سی و یک نما - شاید باورتان نشود که در یک سریال تریلر ژانر پلیسی/امنیتی، یک سکانس نسبتاً طولانی به طرز تهیهی آش رشته با جزئیات و مخلفات بپردازد!! آنقدر با جزئیات که اگر پختن این غذای مطبوع ایرانی را بلد نباشید، با دیدن این سکانس و توضیحات "سارا" که احتمالا نقش اول زن سریال را بهعهده دارد، میتوانید آستینها را بالا بزنید و یک آشرشته خوب بپزید.
سی و یک نما- معمولا اسم قهرمانهای داستانش را "حامد" میگذارد، شاید برای اینکه میخواهد خودش را قهرمان قصه تصور کند و از حامد، حامد شنیدنها لذت ببرد. حتی در فیلمنامه هم به صورت اگزجره به جای ضمیر سوم شخص که معمولا از نظرِ دستوری هم در فیلمنامه متداول است تا بعد از یک بار وام گرفتن از اسم خاص، در ادامهی دیالوگها از ضمیر استفاده شود، مرتب، به جا و نابه جا نام او را میشنویم تا ملکهی ذهنمان شود.
سی و یک نما - سالها پیش از این، با هجومِ جراحی بینی شروع شد که البته چهرهی بعضیها شاید نیاز هم داشت و بعضی دیگر صرفا این تغییرِ چهره را امتیازی برای بهتر و باکلاس دیده شدن میدانستند و چندان هم بیراه تصور نمیکردند و بعضی فیلمسازها هم شیفتهی دماغعملی ها برای گیشه شده بودند.
سی و یک نما - نود و ششمین مراسم اسکار، مراسمی ویژه و مهمی بود که گرچه تقریبا اکثر جوایز قابل پیشبینی بودند. اما جسارت خاصی هم داشت و شاید یکی از شرافتمندانهترین انتخابها در سالهای اسکار بود که رضایت دنبالکنندگان سینمای جهان را جلب کرد البته به جز مارتین اسکورسیزی که در پایان مراسم و تصاویری از گفتگوی او با لیلی گلدستون نارضایتیاش را نشان میداد.
سی و یک نما - روی صحنه آمدید، در میان حاضرین در سالن؛ مهمانهای خارجی هم بودند. فرصتی مناسب برای نمایش فرهنگ و آیین ایرانی و اسلامی.
سی و یک نما - چهل و دومین جشنواره فیلم فجر درحالی به پایان میرسد که یکی از سختترین دورهها برای داورانی است که باید سیمرغها را تقسیم کنند و خوشبختانه سینماگرانی چنین وظیفهای را بهعهده گرفتهاند که شایستهگی و تجربهی لازم را در این زمینه دارند اما فیلمهای خوب و عوامل آن از نظر شایستگی تصاحب سیمرغ بسیار نزدیک به هم هستند و امیدواریم از لوح تقدیرهای بیشتری در این دوره وام گرفته شود.
سی و یک نما - امروز را با خواندن بیانیه خانم "انسیه شاهحسینی" کارگردان فیلم "دست ناپیدا" شروع کردم. بیانیهای که دستهای ناپیدا در "برنامه هفت" شبکه نمایش و میز نقدش را محکوم میکرد و رییس سازمان سینمایی را تهدید.
سی و یک نما - بالاخره دبیر جشنواره فیلم فجر با اصرار اهالی رسانه و عوامل فیلم "شهسوار" قانع شد که نمیشود از بازی حساس ایران و ژاپن در جام ملتهای آسیا گذشت و به این ترتیب مسابقه فوتبال؛ سینمایی شد.
سی و یک نما - در یک روز برفی، دومین روز از جشنواره فیلم فجر، نخستین فیلمی که نمایش داده شد، "تمساح خونی" نخستین ساختهی جواد عزتی بود که به نحوی موجب شد تا کسالت روز گذشتهی جشنواره برطرف شود.
(البته فیلم "ظاهر" ساختهی حسین عامری که آخرین فیلم اکران شب گدشته بود، به دلیل عدم رضایت از سه فیلم قبلی مورد قضاوت سختی قرار گرفت وگرنه فیلم قابل قبولی بود که بازیهای خوبی داشت).